ترس اینترنشنال از پایان تاریخ مصرفش+فیلم و عکس
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۶۳۶۲
وقایع ایران اینترنشنال نشان از احتضار این شبکه دارد؛ اگر شوکی به آن وارد نشود، بعید است بتواند خود را احیا کند. این ظن میرود که کارفرمایان به دنبال شبکهای نو هستند تا آن را در قالبی جدید ریبرندینگ کنند.
به گزارش مشرق، موسسهای تحت عنوان «گمان» وجود دارد که از سوی جریان معارض نظام اداره میشود. وظیفه این موسسه نظرسازی به اقتضای نیازهای روز است!
در آخرین نظرسنجی اعلامی از سوی این موسسه اعلام شده است که ایران اینترنشنال پربینندهترین رسانه در میان ایرانیها است و شبکههای منوتو، بیبیسی فارسی، صداوسیما و صدای آمریکا در ردههای بعدی هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این تنها نظرسازی موسسه گمان نبود. این موسسه، بسته به اقتضای روز نظرسنجی تولید میکند. فروردین سال ۱۴۰۱ بود که این نظرسنجی اعلام کرد که «رضا پهلوی» محبوبترین شخصیت میان ایرانیهاست. در همین نظرسنجی آمده بود که ۶۵% موافق اعتصابات سراسری برای تغییرات سیاسی و حدود ۵۰% موافق تظاهرات خیابانی هستند.
کمتر از یکسال، صحت هر سه مورد ادعایی این نظرسنجی مشخص شد. استعداد بسیج شوندگی سمپاتهای اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ نهایت به ۲۰۰ هزار نفر در کل کشور رسید و خبری از اعتصابات سراسری ۶۵ درصدی نبود.
روز ۲۶ دی ۱۴۰۱ (سالروز فرار شاه) نیز یکی از سلبریتیهای فراری (ا.کرمی) یک طوماری اینترنتی تحت عنوان «شاهزاده رضا پهلوی نماینده من است» راه اندازی کرد. این موضوع در میان اپوزیسیون به کارزار «من وکالت میدهم» شهره شد. تمام سلبریتیهای فراری از ایران نظیر علی کریمی و مهناز افشار نیز با صفحات ظاهراً میلیونی مجازی خود به تبلیغاتچی پهلوی تبدیل شدند.
کل فرآیند وکالت به پهلوی، فقط چند کلیک بود. نتیجه جالب شد: فرض را نیز بر صحت امضاهای الکترونیکی میگذاریم. از جمعیت ۹۰ میلیون نفری داخل و خارج ایران، تنها ۴۵۸ هزار امضاء برای پسر پهلوی جمع شد.
۴۵۸ هزار امضاء: نهایت استعداد طرفداران پهلوی در میان ۹۰ میلیون ایرانی!
نتیجه رویافروشی به پهلوی این میشود که او در خانه ادای پادشاهان را در میآورد. در یک فایل تصویری از نیما زم (مدیر معدوم کانال آمدنیوز) فاش شده بود: شاید باور نکنی اما او (رضا پهلوی) شب در منزل شخصی خود راه میرود و تمرین میکند که در حال سان دیدن از ارتش است!
رویاپردازی پهلوی برای امنیتیهای رژیم صهونیستی نیز مشهود است. «یوسی مِلمان» کارشناس امنیتی رژیم پس از سفر پهلوی به اراضی اشغالی نوشت: دولت اسرائیل چقدر میتواند احمق باشد؟ از منفورترین مرد ایران دعوت کرده تا در یادبود هولوکاست با نتانیاهو و هرتزوگ شرکت کند. رضا پهلوی مقیم لس آنجلس است اما در سرزمین خیالی زندگی میکند - او هرگز بر ایران حکومت نخواهد کرد.
«یوسی مِلمان» کارشناس امنیتی رژیم صهیونیستی:
رضا پهلوی مقیم لس آنجلس است اما در سرزمین خیالی زندگی میکند
او هرگز بر ایران حکومت نخواهد کرد
اکنون ایران اینترنشنال با استفاه از نظرسازی گمان درصدد بازسازی وجهه خود است. این شبکه طی شش ماه اخیر اتفاقات پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. عربستان به عنوان کارفرمای آن به سمت جمهوری اسلامی آمد و انگلستان نیز به عنوان پایگاه اولیه این شبکه، دست رد به میزبانی آن در لندن زد.
این شبکه پس از اعدام مدیر نیما زم، جانشین آمدنیوز برای تغذیه رسانهای جریان ضد انقلاب شده بود. نقطه اوج کاری آن نیز پاییز ۱۴۰۱ بود. اما افراط در انتشار اخبار بدون سند و نیز جانبداری از جریانات تجزیه ایران باعث شد که اپوزیسیون نیز این شبکه را از سبد رسانهای خود حذف کنند.
ادعای دروغ ایران اینترنشنال؛ یک سال پیش
اعتراف پزشکان خارج نشین به دروغ بودن ضربوشتم مهسا امینی پس از یک سال
اعتراف براندازان به دروغ بودن ضربوشتم مهسا امینی پس از یک سال
اعتراف براندازان به دروغ بودن ضربوشتم مهسا امینی پس از یک سال
مجری منوتو درباره دروغ پردازی ایران اینترنشنال نوشت: « مثل خبر حشد الشعبی و فرار [فرماندهان سپاه] به ونزوئلا و سقوط [شهر] اشنویه ... گند زدن به خیزش مردم با اخبار دروغ و مهمانهای تجزیه طلبشون.»
حمله مجری منوتو به ایران اینترنشنال بابت دروغ گویی
این حمله البته مسبوق به سابقه است. مجری منوتو پیش از این نیز درباره «شلر حقانی» مجری ایران اینترنشنال گفته بود که این فرد تجزیه طلب است. «شلر حقانی» نیز در پاسخ گفت که اپوزویسیون از اعتماد مردم سواستفاه میکند و به دنبال قدرت هستند نه نگرانی برای آنچه وطن مینامند.
دعوای توئیتری مجری منوتو و ایران اینترنشنال
در همین احوال، موج استعفا اعضای شبکه ایران اینترنشنال مزید بر علت شده است. «س. رسولپور» تهیه کننده اینترنشنال در مرداد ۱۴۰۲ استعفا داد. ای فرد در صفحه توئیتری خود خطاب به همکاران سابقش نوشت: «امیدوارم بر چالشهای پیش رویشان غلبه کنند. چالشهایی که من قادر نبودم بر آنان چیره شوم. به ویژه بعد از تحولات اخیر و اختلاف نظرهای تازه ظهوریافته بر سر پربیننده ترین برنامه [اینترنشنال] یعنی «چشم انداز با سیما ثابت».
تهیه کننده اینترنشنال در توئیتر استعفای خود را به دلیل افزایش اختلافات درونی اعلام کرد!
بخشی از این چالشها و اختلاف نظرها در افشاگری اخیر سیما ثابت در روز ۱۴ شهریور فاش شد. سیما ثابت در صفحه توئیتری خود ضمن اعلام استعفا از ایران اینترنشنال نوشت: «ناگزیر شدم بین کار کردن در شرایط خاص [ایران اینترنشنال] و کرامت انسانی، دومی را انتخاب کنم.»
در همین احول؛ اسکرین یک مکالمه متنی منتسب به سیما ثابت وایرال شده که البته تاکنون تکذیب نشده است. در مکالمه منتسب به سیما ثابت آمده که یکی از مجریان ایران اینترنشنال، آزارگر جنسی است!
اما صوتی از او درباره نظرات شخصیاش درباره جمهوری اسلامی جنجالی شد. سیما ثابت در این صوت میگوید: «یک گروه زیادی از اساتید دانشگاه در لندن موافقند که حکومت اسلامی در ایران باید بماند، یعنی الان بهترین گزینه برای کشور همین [جمهوری اسلامیه]. هیچ اتفاقی نباید برای این حکومت بیافتد. منم یکی از اونام. سالهای سال است که عمیقاً به این قضیه معتقدم. هرچقدر هم که اتفاقات منطقه جلو میره، این قضیه بیشتر ثابت میشه.»
وقایع ایران اینترنشنال نشان از احتضار این شبکه دارد. اگر شوکی به آن وارد نشود، بعید است بتواند خود را احیا کند. این ظن میرود که کارفرمایان شبکه تروریستی ایران اینترنشنال به دنبال شبکهای نو هستند تا این شبکه را در قالبی جدید ریبرندینگ کنند. زیرا ایران اینترنشنال وجههمنفوری در میان توده مردم و حتی اپوزیسیون دارد.
نظر ایرج مصداقی سلطنت طلب (فردی که برای حمید نوری پرونده سازی کرد)
درباره ایران اینترنشنال
کار ویژه شبکه ایران اینترنشنال در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ رویافروشی به بدنه اپوزیسیون بود. رویایی که از آن تحت عنوان خیزش انقلابی یاد میکردند. اکنون نیز برنامههای خود را تحت عنوان سالگرد انقلاب تهیه میکنند.
این سوال وجود دارد که مگر انقلابی رخ داده که برای آن سالگرد میگیرند؟ انقلاب به معنای زیر و رو شدن نظام سیاسی یک کشور است. نظیر آنچه در بهمن ۵۷ رخ داد. بهمن ۵۷ خیزش انقلابی اینترنشنال کجاست؟
توئیت سیما ثابت در روز ششم آبان ۱۴۰۱
اما پاسخ به این سوالات در شمار وظایف ایران اینترنشنال نیست.تنها وظیفه این شبکه رویا فروشی است. رویای سقوط شهرهای مرزی نظیر اشنویه، رویای سقوط جمهوری اسلامی، فرار فرماندهان سپاه و قص علی هذا.
در فیلم سینمایی تلقین (Inception) اثر کریستوفر نولان سکانسی وجود دارد که نشان میدهد افراد زیادی در یک زیرزمین خواب هستند. این افراد هر روز در این محل جمع میشوند تا پس از تزریق داروی خواب آور، رویا ببینند.
شخصیت سایتو (کن واتانابه) میپرسد: «چرا این کار میکنند؟». شخصیت ایمس (تام هاردی) میپرسد: «اینها هر روز اینجا میآیند که خواب ببینند؟». متصدی محل در پاسخ به آنها میگوید: «خیر. اینها به اینجا میآیند تا از خواب بیدار شوند! رویا تبدیل به واقعیت آنان شده است.»
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت تلقین کریستوفر نولان تام هاردی رضا پهلوی ایران اینترنشنال بی بی سی منوتو تجاوز جنسی اینترنشنال پهلوی عربستان مهناز افشار مجری من و تو رضاپهلوی شبکه ایران اینترنشنال حمید نوری مجری منوتو جمهوری اسلامی نیما زم رژیم صهیونیستی صدا وسیما اغتشاشات اغتشاشات در ایران اغتشاشات 1401 خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت ایران اینترنشنال جمهوری اسلامی سیما ثابت مجری منوتو تحت عنوان رضا پهلوی شبکه ای یک سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۶۳۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانهای رساند؟
همشهری آنلاین: رحیمعلی خرم مقاطعهکار معروف زمان پهلوی و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) در آن زمان، روزگاری یک کارگر ساده آسفالتکار بوده که بواسطه آشنایی اتفاقی با مادر شاه به یک سرمایهدار بزرگ تبدیل شد. رحیمعلی فرزند بیکعلی حدود سال 1300 در روستای کوهپایه زبیر از توابع ساوه متولد شد. او در جوانی با هدف یافتن شغل و کسب درآمد راهی تهران شد و به لطف جثهای قوی و نیرومند در یک پروژه آسفالتکاری در پایتخت به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد. از قضا این گروه آسفالتکار یکی از روزها برای ترمیم معابر کاخ سلطنتی به سعدآباد رفتند و همان جا نقطه آغاز ارتباط خرم با دربار پهلوی بود چرا که مادر شاه در محوطه کاخ وی را دید و همان روز او را به حضور خود فراخواند. گفته میشود علت راهیابی خرم به دربار، روابط غیر عادی او با ملکه مادر بوده است. به این ترتیب آشنایی رحیمعلی خرم با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او بود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شد و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی شد. او با محمودرضا پهلوی و حمیدرضا پهلوی رابطه نزدیکی داشت و حتی قرار بود پسر خرم با دختر حمیدرضا ازدواج کند. داستان آشنایی رحیم علی خرم با مادر شاه در کتاب «من و فرح پهلوی»، نوشته اسکندر دلدم با جزئیات بیشتری آمده است. نویسنده این کتاب، اسکندر دلدم از افراد مورد وثوق دربار پهلوی و از نزدیکان دولتمردان این رژیم بوده است. او به دلیل شغل خبرنگاریاش، ارتباطات وسیعی با دربار و مقامهای تراز اول کشور داشته است. دلدم در خاطراتش در کتاب«من و فرح پهلوی» آورده است: مادر شاه، اکثر شبها در کاخ اختصاصی خود مجلس بزم به راه میانداخت و با آن سن زیاد به سه چیز علاقه داشت. یکی مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیمالجثه که آخرین آن، رحیمعلی خرم، مقاطعه کار معروف و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) بود. دوم به «سگ» علاقه مفرطی داشت و همیشه در اطراف او، حتی روی پاها و در بغلش چندین سگ از نژادهای مختلف دیده میشد. سومین سرگرمی مادر شاه، برپایی مجالس طرب بود. پای ثابت مجالس بزم و طرب ملکه مادر، خواننده کهن سال و قدیمی «ملوک ضرابی» بود که چندین مدال درجه اول همایون (مدالی که معمولا به فرماندهان عالی رتبه ارتش و رجال درجه اول سیاسی داده می شد) از شاه و مادرش گرفته بود! مادر شاه یک شوهر رسمی به نام آقای ملک پور داشت. من ملک پور را از نزدیک میشناختم. ملک پور علاوه بر کارها و مشاغلی که داشت، در کار خرید و فروش اتومبیل دست دوم نیز فعالیت می کرد و پاتوق او، نمایشگاه مرحوم شعبان رحیمی پور در ضلع جنوبی میدان فردوسی بود. بسیاری از رجال و امرای ارتش چون سپهبد کمال و سپهبد وشمگیر هم بعداز ظهرها در این نمایشگاه فعالیت اقتصادی داشتند. ماجرای آشنایی ملکه مادر با رحیمعلی خرم نیز بسیار خواندنی و جالب است. رحیمعلی خرم،کارگر ساده (آسفالت کار) بود و هیکل درشت و نخراشیدهای داشت. یک روز که خیابانهای کاخ سعدآباد را تجدید آسفالت میکردند، رحیمعلی خرم پس از کار زیاد و بعد از صرف ناهار مشغول چرت زدن و استراحت زیر یکی از درختهای محوطه کاخ سعدآباد بوده که از قضای روزگار، شاهین بخت و اقبال در اطراف هیکل نتراشیده و نخراشیده او به پرواز در میآید و مادر شاه که همراه با ندیمهاش از آن محل عبور میکرده و چشمش به هیکل غیرعادی کارگری که در آن آفتاب نیمروز به حالت طاق باز(!) خوابیده و دستمالش را هم روی صورتش کشیده بود، میافتد و بلافاصله میگوید این مرتیکه پدرسوخته را به کاخ اختصاصی بیاورید تا ببینم به چه جرئتی به این وضع فجیع(!) در ملأ مادرشاه خوابیده است! فورا رحیمعلی را بلند میکنند و به حضور والده مکرمه شاهنشاه میبرند و از همین لحظه، زندگی رحیمعلی دگرگون و کارگر آسفالت کار مبدل به بزرگترین مقاطعهکار آسفالت کار دستگاهها و ادارات دولتی میشود. خرم پس از این دیدار، مورد توجه مادر شاه قرار گرفته و به زودی صاحب مکنت و ثروت فوقالعادهای میشود. رحیمعلی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالتپزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره جزیره کرد و زمینهای اطراف آن را صاحب شد و پارک خرم (پارک ارم فعلی) را تاسیس کرد. خرم به وسیله ایادی خود در این پارک، زنان و دختران جوان و حتی زنان شوهرداری را که همراه با شوهر و فرزندان خود به این محل آمده بودند، میربود و در محل مخصوصی که در پارک برای خود ساخته بود، مورد تجاوز قرار میداد.
رحیمعلی خرم که در آغاز به عنوان مقاطعهکار آسفالت به ثروتاندوزی میپرداخت، کمی بعد با رانتخواری توانست اغلب قراردادهای پیمانکاری را به نام خود منعقد کند. حسین فردوست رئیس دفتر اطلاعات شاهنشاهی و دوست نزدیک شاه در این باره در کتاب«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» مینویسد: «یک نمونه کوچک در مقایسه با سایر فعالیتها در سطح کشور عبارت بود از آسفالت خیابانهای تهران. شهرداری چندین سال متوالی با یک مقاطعهکار [که نام او رحیمعلی خرم بود] قرارداد بست که در طول یک سال در قبال فلان مقدار وجه (رقم به درستی خاطرم نیست ولی آنقدر بود که مقاطعهکار توانست برای هر سال 200 میلیون تومان به مقامات شهرداری رشوه دهد) مسئولیت آسفالت خیابانهای تهران را عهدهدار گردد. مقاطعهکار فوق، خیابانها را لکهگیری میکرد و در برخی خیابانها یک ورقه نازک چند سانتی آسفالت میریخت. در فصل زمستان به علت یخبندان، این آسفالتها درمیآمد و چالههایی در خیابانها ایجاد میکرد که رانندگی در خیابانهای تهران مسئله شده بود و زیانهای فراوانی به خودروها و به خصوص فنرهای خودرو وارد میکرد. این کار چند سال متوالی ادامه یافت و وضع را به محمدرضا گزارش دادم. محمودرضا برادر محمدرضا با این مقاطعهکار به طور صوری شریک بود و درصدی دریافت میداشت. نتیجه گزارش من فقط این شد که سال بعد با آن مقاطعهکار قراردادی بسته نشد ولی نه به سوءاستفاده در شهرداری کاری داشتند و نه به مقاطعهکار ایرادی وارد شد.»
رحیمعلی خرم با اشرف پهلوی هم رابطه خوبی داشت. ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامهنگار و نویسنده، نماینده مجلس شورای ملی و از کارگزاران رژیم پهلوی، در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» در اینباره مینویسد: «یک روز که والاحضرت اشرف میخواست به اروپا برود خرم بیش از یکصد هزار دلار... از تمام صرافیهای تهران خرید و جمع کرد یعنی هشت میلیون ریال آن روز خرج کرد. آن اسکناسها را در بسته مخصوصی پیچید و به فرودگاه رفت و دست والاحضرت را ماچ کرد و آن بسته را تقدیم نمود.» در سال 1341 و در دوران نخستوزیری علی امینی، خرم به اتهام یک کلاهبرداری کلان به مبلغ 23 میلیون تومان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بازداشت شد. جالب این که در زندان نیز فسادهای خرم ادامه داشت. عمیدی نوری در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» به این نکته هم اشاره میکند و مینویسد: «در مدتی که خرم در زندان بود شبها به خارج از توقیفگاه خود میرفت و مشغول کسب بود. روزها هم توقیفگاه او در حقیقت محل کار او شده بود. خدا میداند در همان محل توقیفگاه او متجاوز از 40 میلیون تومان قرارداد مقاطعهکاری آسفالت با او بسته شد.» اما سرانجام با وساطت دربار و به ویژه ملکه مادر و برادران شاه از این اتهام فارغ شد. عمیدی نوری درباره حمایتهای خاندان سلطنتی از خرم هم مینویسد: «وقتی پرونده آسفالت تهران در دیوان کیفر به شدت تحت رسیدگی بود، بازپرس دستور توقیف خرم و دفاتر او را داده بود، اما دربار برای فرار او دست و پا میزد زیرا بعضی از شاهپورها و اشرف در کارهای او شرکت داشتند.» به این ترتیب رحیمعلی خرم با اتکا به پشتوانهای قوی همچنان میتازید. او در طول حکومت پهلوی با حمایتهای آشکار و پنهان خاندان پهلوی به ثروت افسانهای دست یافته بود که او را در دریف افراد با نفوذ در بسیاری از معادلات اقتصادی کشور قرار میداد و خرم از حیف و میل و پایمال کردن بیت المال ابایی نداشت. سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شعبه سوم دادگاه انقلاب رحیمعلی خرم را نمونه بارز مفسد فی الارض شناخت و به حکم این دادگاه خرم در سحرگاه 19 اردیبهشت 1358 به جوخه اعدام سپرده شد.
کد خبر 848155 منبع: همشهری آنلاین برچسبها تاریخ - اسناد پهلوی خبر ویژه کتاب - تاریخ تاریخ انقلاب اسلامی ایران تاریخ عمومی ایران فساد